عُمره :به تعداد موهای دخترمان چشم به راهت بودم. تو شمشیر می زدی و من شانه می زدم به موهای دخترمان ،تو از کعبه دفاع می کردی من آن را قصه می کردم و در گوش دخترمان می خواندم !
مختار : من در مقابل دشمن ایستادم تو در مقابل دلت ، پس جهاد تو سخت تر بوده و سهمت هم بیشتر . . .
اینا همه دیالوگه
همین الانش هم عرب ها زیاد اهل دلبری با همسرشون نیستن جدی میگم
شما رو لینک کردم اگه دوست داشتین ما رو هم لینک کنید
اینا همش مختص مردان خیلی با خداست!
مرد با خدا و مومن باشه چنین حرفایی هم میزنه
کل این داستانها به قول معروف زیاد کردن قطام ماجراست ! در فرهنگ عرب ان زمان زن هیچ جایگاهی نداشته ....
سلام
مرسی، خیلی قشنگه !!!!
پیشنهاد می کنم دیالوگ وهب نصرانی با نوعروسش رو هم بذارید. محشره !!!
موفق باشید