عاقبت زندگی مشترک یکنفره

کاسه چشمانش پر از اشک شده بود . صحنه ای که میدید برایش قابل هضم نبود . دستانش یخ کرده بود . قلبش دیوانه وار میزد . شبنم عرق بر گل پیشانیش نشسته بود . زانویش به سجده افتاد . کاسه سر رفت . گونه هایش خیس شد . بر روی آینه نوشته بود : من رفتم . تو هم با همه  خودخواهی هایت بمان !

نظرات 3 + ارسال نظر
مریم جمعه 21 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:05 ب.ظ http://mazhomoozh.blogfa.com

الان کی اینجا خودخواه تره؟ اونی که رفته یا اونی که مونده؟

هر دو دیگه ....

..... شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:03 ق.ظ

تلخ بود اما روزگار واکنش رفتارهایمان را به ما میچشاند

حکیم شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:59 ق.ظ http://1livananar.blogfa.com

برای دوستانی که این اشکالات اخلاقی رو دارند در این روزها وشب های مبارک دعا کنیم . کسانی رو میشناسم که با همه ی خوبی هاشون متاسفانه به خاطر همین خودخواهی که از غرور منشا میگره زندگی شون داره از هم میپاشه...
خدا حفظ کند استاد مارا میگفتند: توی زندگی مشترک سعی کنید این سه تا رو ریشه کن کنید نمی خواد هیچ کار دیگه ای بکنید:
کبر
حسد
طمع
...
حتی بنده معتقدم که گاهی که زیاد است آدم باید تواضع کند حتی اگر ...
خیلی ها از این رفتار ها ضربه میخورند...دلم میسوزد دلم خیلی میسوزد....دعا کنیم

لایک !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد